جدول جو
جدول جو

معنی پیکار جستن - جستجوی لغت در جدول جو

پیکار جستن
(هََ مَ)
جنگ جستن. نبرد خواستن. حرب کردن خواستن:
همیرفت با لشکر و گنج و ساز
که پیکار جوید ابا خوشنواز.
فردوسی.
بدان تا نجویند پیکار بد
نیاید ز پیکار جز کار بد.
فردوسی.
چنین گوی کاین بد که کرد از نخست
که بیهوده پیکار بایست جست.
فردوسی.
نه مرد است آن بنزدیک خردمند
که با پیل دمان پیکار جوید.
سعدی
لغت نامه دهخدا
پیکار جستن
نبرد خواستن
تصویری از پیکار جستن
تصویر پیکار جستن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(هََ نْءْ)
بجنگ رفتن. بحرب رفتن: پسری را با سی هزار مرد به طوس سپارد تا به پیکار رود. (فارسنامۀ ابن البلخی)
لغت نامه دهخدا